زندگی خوب



شور و هیجان را به زندگی مشترکتان جاری کنید

 

زن و مرد بعد از ازدواج با قرارگرفتن در جریان زندگی و رو به رو شدن با رویدادهای متفاوت و تغییر اولویت ها، کمتر به انگیزه های درونی که تا قبل از آن حرف اول را می زدند، توجه می‌کنند. در این بخش با بیتوته همراه باشید تا با راهکارهایی که به شما ارائه داده‌ایم، شور و هیجان را به زندگی شویی‌تان هدیه کنید.

روزمرگی آفت زندگی مشترک است

قبل از ازدواج به هزاران دلیل عاشقانه، طرفین در تلاش هستند که دائم خود را با خواسته ها و تمایلات طرف مقابل تطبیق دهند و رضایت طرف مقابل را جلب کنند. چه عواملی باعث می شود آن همه رعایت احترام، فداکاری ها و مهربانی های قبل، پس از مدتی به دلسردی و خستگی تبدیل شود؟

 

روزمرگی آفت زندگی مشترک است. یک نواختی می تواند با خود بی حوصلگی، کسلی و بی اهمیت شدن نسبت به همه چیز را بیاورد و درمواردی حادتر منجر به افسردگی یا جدایی همسران از یکدیگر یا طلاق عاطفی شود.

 

بعد از ازدواج و زندگی زیر یک سقف، خیلی وقت ها فرصت ایجاد خلوت، تفکر و تأمل در مورد خود و طرف مقابل و اقداماتی مثل سورپرایزکردن یا تجزیه و تحلیل رفتارها کمتر و تقریبا همه کارها و اقدامات افراد روتین و تکراری می شود. دیگر آن شوق قبل از دیدار و  آن سرخوشی و انرژی بعد از ملاقات وجود ندارد.

 

به جای اینکه به یک زندگی کسالت بار تن دهید، آستین تان را بالا بزنید و برای بازسازی زندگی غبار گرفته تان تلاش کنید. کار آسانی نیست و یک روزه هم انجام نمی شود؛ اما اگر واقعا برای چنین تغییراتی انگیزه داشته باشید، زودتر از آنکه تصور کنید اوضاع زندگی خسته کننده تان به روزهای شیرین برمی گردد.

 

- هدف های بزرگ برای زندگی مشترکتان تعیین کنید

همیشه هدف‌ها و آرزوهای بزرگ برای زندگی مشترکتان در نظر گیرید. تا بتوانید باانگیزه و با انرژی ادامه دهید. با همسرتان درباره آرزوها و رویاهایتان و اینکه حضور او باعث علاقه شما به داشتن رویاهایی زیبا شده است، صحبت کنید.

 

از او هم بخواهید از رویاهایش با شما صحبت کند و به همدیگر کمک کنید تا این رویاها برآورده شود. آینده‌ای زیبا برای زندگی مشترکتان در نظر گیرید. مثلا آمدن فرزند به زندگیتان، تصور آینده‌ی آن‌ها، رفتن به سفرهای رویایی و مورد علاقه‌تان و .

 

- شکرگزار و خوشحال باشید

برای داشتن یک زندگی مشترک با نشاط، باید شاد و پرانرژی باشید، و این تنها با توجه به داشته‌ها و نکات مثبت زندگی مشترک و قدردانی و شکرگذاری محقق می‌شود. برای داشتن یک زندگی خانوادگی شاد و جلوگیری از بروز روزمرگی احساس خوشحالی از داشتن زندگی خانوادگی به همراه همسر بسیار مهم است.


این مسائل از روابط شویی‌تان را به دیگران نگویید

 

نگفتنی‌هایی در زندگی مشترک وجود دارد که تنها مربوط به حریم شما و همسرتان است و با گفتن آن‌ها ممکن است آرامش، موفقیت و تداوم زندگی مشترک شما را به خطر بیندازد. با بیتوته همراه باشید تا این نگفتنی‌ها را بدانید و بتوانید موفقیت زندگی مشترکتان را تضمین کنید.

خلوت‌هایتان با همسر، حریم روابط شویی‌تان است

اتفاقاتی که بین شما و همسرتان رخ می دهد. هرگز از خلوت خودتان با همسر چیزی به دوستانتان نگویید زیرا این روابط حکم راز بین شما و همسرتان است. همیشه خود را جای همسرتان بگذارید و ببینید از نظر شما قابل پسند است که دوستان همسرتان از رابطه بین شما مطلع باشند یا خیر؟

 

مسائل مربوط به اتاق خواب، فقط به شما و همسرتان مربوط است. در غیراین‌صورت خطر عدم اعتماد همسرتان را به جان می‌خرید. «صمیمیت» معنای مشخصی دارد. اگر در زندگی جنسی‌تان با چالشی روبه‌رو شدید، با همسرتان یا روان‌شناس صحبت کنید. روان‌شناسان رازهای شما را نزد خودشان نگه می‌دارند.

 

آتش اختلافات خانوادگی را با گفتن آن به دیگران شعله‌ور تر نکنید

بسیاری از ن و مردان به خصوص در اوایل ازدواج به دلیل عدم شناخت کافی دچار اختلافاتی هر چند جزئی با خانواده همسرشان می شوند. بازگو کردن این اختلافات نزد دیگران اولا ذهنیت آنها را نسبت به همسر شما تحت تاثیر قرار خواهد داد، ثانیا ممکن است در مواردی حرف هایی که از سر ناراحتی زده اید به گوش خانواده همسرتان برسد و بعد. عواقب چنین چیزی اصلا قابل پیش بینی نیست!

 

همچنین ممکن شما و همسرتان با خانواده او ارتباط خوبی نداشته باشید، لازم نیست این مشکلات را با خانواده‌ی خودتان در میان بگذارید و یا بالعکس. مطمئن باشید هر چقدر هم که بخواهید کاملا قید آن‌ها را بزنید، آن‌ها خانواده شما هستند، قطعا بر کیفیت و دوام زندگی مشترکتان موثرند و به خاطر نسبتی که دارید زندگیتان به نوعی به هم گره خورده و شما جایی به آن‌ها نیاز پیدا می‌کنید.

 

حتی ممکن است این اختلافات در بسیاری از مواقع به مرور زمان برطرف می‌شوند و ممکن است روابط و رفتار شما با آن افراد تغییر کنید در این صورت شما مجبور به توضیحی به دلیل رفتار صمیمان‌تان با دیگران نیستید.


تمیز و مرتب باشید، هماهنگی و پاکیزگی شما، ناخودآگاه شما را جذاب می‌کند. بعضی از افراد براساس تصوری اشتباه برای جذاب شدن به زحمت زیادی می‌افتند و خود را به شکل‌های عجیب و غریبی درست می‌کنند. مهمترین مسئله این است که مرتب و هماهنگ و در عین حال ساده باشید.


نامرتب بودن حتی حرف‌های قشنگ‌، مثبت و تأثیرگذار شما را ضایع می‌کند. فرزندی که همیشه پدر و مادر خود را آراسته و با ظاهری مرتب می‌بیند، ظاهر آراسته فردِ ناآشنا او را نمی‌فریبد. چون ممکن است جذب ظاهر آراسته کسی شوند که تأثیر منفی او از اثرات مثبتش به مراتب بیشتر باشد.


2. قاطعیت یعنی جذابیت‌

کسانی که شخصیت قاطعی دارند و هدف ها و ارزش‌های معینی دارند، بی‌استثنأ می‌ توانند افراد جذابی باشند. زیرا شخصیت‌هایی جذاب و تأثیرگذارند که بسیار مصمم هستند و اعتماد به نفس دارند. به دنبال اهداف مشخصی بودن و به آنها رسیدن اعتماد به نفس زیادی به ارمغان می‌ آورد و جذابیت از وجود چنین شخصی موج می‌ زند.

 

3. فرد محترمی باشید

بی‌احترامی به خود، به دیگران و بی‌احترامی و بی ادبی در کلام و رفتار همگی از جذابیت شما می‌کاهد. شما باید هم در ظاهر آراسته باشید و هم در باطن وارسته‌. افراد مؤدب و متین و محترم بی تردید جذابند و این جذابیت از درون موج می‌زند. محترم و مؤدب و باشخصیت باشید، خواهید دید خود به خود جذاب می‌ شوید.

 

5. با دیگران مهربان باشید

در ارتباط با دیگران ملایم و مهربان باشید، اما بدانید در چه حدی این امر لازم است. در برخورد با دوست های او نه آنقدر صمیمی شوید که او حس کند شما مرد جلف و اصطلاحا دختربازی هستید نه رفتاری بی ادبانه و سخت داشته باشید که نشان دهد آدم اجتماعی نیستید. آنها دوستان او هستند و او آن ها را بیشتر از هر کسی در اطراف خود دوست دارد. پس اگر کاری کنید که دوستان او شما را تایید کنند بهترین راه را برای جذب او پیش گرفته اید.

 

6. باز و ریلکس باشید

متوجه باشید یا نه حرکات و زبان بدن شما بیشتر از حرف زدنتان بر روی او تاثیر خواهد گذاشت. وقتی در کنار او می نشینید، با این حالت که پاهای خود را کمی باز نگاه داشته و شانه هایتان را راحت نگاه دارید، این حرکت و طرز نشستن مقدار راحت باعث می شود که شما به او نشان دهید که در اطراف او احساس راحتی می کنید و در نتیجه او در حرکات خود و حرف زدن با شما احساس راحتی بیشتری می کند و به شما بیشتر جذب و نزدیکتر خواهد شد.



از روزهای نوزادی تا سال‌های پیری عمر انسان به دوره‌های رشد تقسیم شدند. هر دوره مدت خاص خودش را دارد. ترتیب این دوره‌ها و توالی رشد در همه افراد یکسان است اما اینکه افراد دقیقاً در چه سن سال و ماه به آن می‌رسند، واکنش و علائم افراد نسبت به آن دوره و یا اینکه علائم یک دوره چقدر در فرد ادامه پیدا می‌کند؛ بستگی به طبیعت و تربیت آن فرد دارد.

 

میانسالی

دوره نوجوانی با علامت اصلی بلوغ به بازه زمانی از ۱۱ تا ۱۶ سالگی گفته می‌شود که در هر فردی متفاوت است. دوره میانسالی هم بعد از بزرگسالی و به بازه زمانی ۴۰ تا ۶۰ سالگی گفته می‌شود که هر فردی در سال‌های خاصی و در ارتباط با تجربیات خاصی متوجه توالی علائم خاص آن در خود می‌شود.

 

دوره میانسالی تغییرات وضعیت روانی و جسمانی خاص خود را دارد که برحسب موقعیت افراد، توانایی و ظرفیتشان، حمایت و راهبردهای شخصی‌شان تجربه مخصوص خودشان می‌شود. 

 

بحران میانسالی

اگر خانم یا آقایی طی سنین میانسالی اش هیجان‌های منفی، افکار مزاحم و شرایط نابه‌سامانی داشته و نتوانسته از آن عبور کند دچار بحران میان‌سالی شده است. 

 

از آنجایی که توانایی جسمانی افراد با افزایش سن محدود می‌شود به خاطر عدم آزادی عمل و استقلال آسیب‌پذیرتر می‌شوند. ارزیابی مداوم دستاوردها، موفقیت شغلی، موقعیت فرزندان و نتایج زندگی شخص تا به این سن محور اصلی افکار این افراد است.

 

نحوه‌ی درمان بحران میانسالی

لازم است که افراد میان‌سال متوجه تکانه‌های پرخاش، افکار افسرده ساز و رویه‌های استرس‌زای خود باشند و اگر دچار بحران میانسالی شده‌اند از افراد نزدیک خود کمک بگیرند و 

قبل از تشدید ناراحتی‌ها به روانشناس مراجعه کنند و با همراهی آنان به آرامش و تعادل رفتاری برسند. 

 

روانشناس با توجه به گذشته افراد و برداشت‌هایشان مهارت‌های لازم برای این دوره سنی را آموزش می‌دهد، خطاهای شناختی فرد را دنبال می‌کند و بحران هیجانی فرد را در مسیری منعطف از قواعد و برآیندها به جریان درمی‌آورد.

 

بحران میانسالی در آقایان

بحران میانسالی در مردان با علائمی همچون: افسردگی، یائسگی مردانه، بحران روحی شدید، آندروپوز و آغاز می‌شود. حالتی شبیه به بلوغ جوانی و دوران جوانی دارد، اما با این تفاوت که اگر در زمان بلوغ جوانی شما شاداب‌تر و پرجنب و جوش‌تر هستید در این دوران افسرده تره و آرام‌تر می‌شوید.

 

برای آن دسته از مردانی که زندگی گذشته‌شان را فرصت از دست رفته می‌دانند و تلاش می‌کنند جوان بمانند این دوره از زندگی به صورت بحران ظاهر می‌شود، در حالی که برای کسانی که متوجه این نکته شده‌اند تغییرات جسمی، هیجانی و روحی ناشی از این مرحله جهت آماده‌سازی آن‌ها برای مرحله دوم زندگی مفید است و این دوره از زندگی برایشان بحران محسوب نمی‌شود.

 

علائم بحران میانسالی مردان

• یائسگی مردانه (آندروپوز)

یائسگی مردانه که به آن آندروپوز هم گفته می‌شود با تغییرات هورمونی، فیزیولوژیک و شیمیایی که معمولا در تمام مردان بین سنین ۴۰ تا ۵۵ سالگی رخ می‌دهد، آغاز می‌شود و این تغییرات بر تمام جنبه‌های زندگی یک مرد تاثیر می‌گذارد.

 

یائسگی مردانه یک وضعیت جسمی است که جنبه‌های روانی، فردی، اجتماعی و روحی متفاوتی دارد. یائسگی مردانه گاهی برای توصیف کاهش میزان تستوسترون با افزایش سن رخ می‌دهد.

 

علائم یائسگی آقایان (آندروپوز)

- افزایش وزن

- کاهش توده عضلانی‌

- افسردگی، بی‌حوصلگی و اضطراب

- اختلالات خواب

- احساس ضعف، خستگی، گرفتگی عضلات و درد‌های استخوانی

- ناتوانی جنسی

- کاهش حافظه و سطح کارایی

- تکرر ادرار بخصوص در شب

- یبوست

- ریزش مو

 

• بازنده انگاشتن خود

مردانی که در این دوره دچار بحران می‌شوند صرف‌نظر از میزان موفقیت احساس یک بازنده را دارند. احساس می‌کنند در تمامی جنبه‌های زندگی‌شان شکست خورده‌اند. امور جنسی و توان فیزیکی در حال افت، هسته مرکزی مردانگی‌شان را تضعیف می‌کند و در نتیجه دچار افسردگی می‌شوند.

 

نکته: مردان اغلب به افسردگی به عنوان یک بیماری نه نگریسته و در این دوره بیشتر مردان از افسردگی‌شان آگاه نبوده، بنابراین هرگز شانس درمان را پیدا نمی‌کنند.

 

• گرفتن تصمیمات متفاوت

در این مرحله برخی مردان احساس می‌کنند باید شغل خود را رها کنند یا سرسختانه تصمیم می‌گیرند که تا اوج بروند. بعضی مردان احساس می‌کنند باید به سوی جزیره رویا‌ها بروند تا در آنجا همیشه جوان بمانند و تا ابد شاد زندگی کنند،


اهمیت سلامت خواب

شواهد علمی‌ای وجود دارد که نشان می‌دهد خواب مناسب و منطبق با ساعت زیستی بدن ما در هر سنی باعث می‌شود مواد زائد تجمع‌یافته در مغز که برای کارکرد آن مضر هستند، به شکلی مناسب پاکسازی شوند.

 

در پی خواب ناکارآمد مغز با سرعت بیشتری به‌سوی تحلیل پیش‌ می‌رود و احتمال بروز فرآیندهایی مانند افت ظرفیت عصبی- شناختی و آایمر بیشتر می‌شود. بنابراین خواب یکی از نیازهای اساسی و پایه های اصلی سلامتی انسان است. هرگونه اختلال در جریان طبیعی آن علاوه بر ایجاد مشکلات روانی می تواند کارآیی فرد را نیز کاهش دهد.

 

خواب مکانیزم فیزیولوژیک بدن در بازیابی توان از دست رفته وخستگی ناشی از فعالیتهای بدنی در طول زندگی روزمره است. در طول خواب بدن استراحت می کند و انرژی از دست رفته به دست می آید و بدن، بار دیگر برای فعالیت جسمی و فکری آماده می شود. خواب یکی از فاکتورهایی است که نقش مهمی در سلامتی داشته و عامل مهمی در افزایش مرگ و میر وکاهش سلامت است.

 

کیفیت خواب

کیفیت خواب از شاخصهای ذهنی مربوط به چگونگی تجربه­ی خواب تشکیل می شود، مانند میزان رضایتمندی از خواب و احساسی که پس از برخواستن از خواب ایجاد می شود

 

اختلال در خواب

اگر خواب فرد در یک بازه زمانی طولانی دچار مشکلاتی چون: کم خوابی، پرخوابی کژ خوابی، خروپف و. شود، فرد مبتلا به اختلال خواب است. اگرچه اختلالات خواب در هر سنی رخ میدهد، اما افراد پیر غالبا با مشکلات زیادی جهت دستیابی به یک خواب راحت مواجه هستند.

 

خواب سالمندان

بهترین زمان خواب برای سالمندان خواب شبانه است و مشاغل شیفتی اصلا مناسب آنها نیست. افراد سالمند به ۷ تا ۸ ساعت خواب شبانه نیاز دارند. سالمندان باید در شب به اندازه‌ی کافی بخوابند تا در روز احساس راحتی کنند و از زندگی و زنده بودن خود لذت ببرند.

 

خواب روزانه به کارکرد بهتر مغز کمک می‌کند. سالمندان می‌توانند در طول روز هم بخوابند. خواب میان‌روزی، بهتر است بین ساعات 3-1 بعدازظهر باشد. سالمندان نباید بعد از ساعت 6 عصر بخوابند زیرا ممکن است با خواب شبانه تداخل داشته باشد.

 

اختلال خواب در سالمندان

افزایش جمعیت سالمندان به علت کاهش موالید، بهبود وضعیت بهداشت و افزایش امید به زندگی، ضرورت توجه به مشکلات این قشر را برجسته می کند. یکی از مشکلات تأثیرگذار بر کیفیت زندگی این قشر آسیب پذیر خواب است.

 


اختلافات مذهبی زوجین

اکثر زوج‌ها می‎دانند که برای حفظ هماهنگی و موفقیت زندگی شویی باید با به تفاوت‌های یکدیگر احترام بگذارند و در اختلاف نظراتشان کوتاه بیایند و راه مصالحه را در پیش گیرند. اما برخی از این اختلافات به قدری بزرگ، اساسی‌ و تعیین کننده بسیاری از مسائل زندگی شویی و مشترک هستند که کوتاه آمدن در آن زمینه برای بسیاری قابل پذیرش نیست.

 

یکی از این مسائل اختلافات مذهبی زن و شوهر است. قطعا دو طرف قبل از ازدواج از عقیده‌های دینی و مذهبی یکدیگر آگاهی می‌یابند، اما این اختلاف را بی‌اهمیت شمرده و بدون فکر کردن به عواقب آن در آینده، از آن ساده گذر می‌کنند. آن‌ها فکر می‌کنند هیچ چیز نمی تواند بر عشق آنها به هم غلبه کند. و با اختلافات مذهبی خود به نحوی با هم کنار می‌آیند.

 

اما زمانی که در جریان روی حقیقی زندگی مشترک قرار می‌گیرند اهمیت اختلافات مذهبی و نقش تعیین کننده‌ای که در تصمیمات و آینده‌ی زندگی آن‌ها دارد را درک می‌کنند.

 

تاثیر اختلافات مذهبی بر جنبه‌های مختلف زندگی

اختلافات مذهبی غالبا از همان ابتدا آن روی خود را نشان می‌دهد. زمانی که طرفین می‌خواهند برای نوع مراسم ازدواجشان تصمیم بگیرند، زمانی که پوشش یکدیگر برایشان مهم می‌شود، وقتی می‌خواهند با همسرشان در بین خانواده و اجتماع رفت و آمد و معاشرت کنند و مهمترین مشکلی که این اختلاف مذهبی برایشان به وجود می‌آورد،تصمیم گیری آن‌ها برای نحوه‌ی تربیت فرزندشان است.

 

تفاوت های اعتقادی و مذهبی بر همه جنبه های زندگی شویی تأثیر می گذارد. برای مثال، فردی که اعتقادات مذهبی اش قوی نیست، ترجیح می دهد تعطیلات را در یک مکان تفریحی بگذارند و از طرفی، همسر وی که فردی مذهبی است، دوست دارد در هر فرصتی به یکی از مکان های زیارتی سفر کند.

 

بعضی ها برای رفع این مشکل، تصمیم می گیرند که هر یک به تنهایی اوقات فراغت خود را بگذرانند. اما این کار با گذشت زمان موجب فاصله گرفتن زن و شوهر می شود. فلسفه ی ازدواج از همان ابتداتکامل تعریف شده و این تکامل جنبه های متفاوتی دارد. مهمترین این جنبه ها ،مباحث اعتقادی است.

 

اختلاف در هنجارها و ارزش‌های مذهبی

زمانی یک زوج می توانند برای یکدیگر نقش مکمل را ایفا کنند که برتری هایی نسبت به هم داشته باشند و همسرش را در این برتری ها شریک کنند. اما این برتری ها باید در هر دو ،پایه و اساسی یکسان داشته باشد.

 

پایه و اساس همان اعتقاداتی است که در وجود افراد از ابتدای تولد نهادینه می شود و می توان گفت این باور افراد است که از ابتدای ظهور بشر در کره ی خاکی، انسان ها را از هم متمایز می کند. اما همین تفاوت ها می تواند زمینه ساز بروز اختلافاتی در روابط اجتماعی هر فرد شود. اختلافات مذهبی به طور کلی بر دو نوع است.

 

در برخی موارد زن و شوهر در هنجارها و کنش‌ها با یکدیگر اختلاف نظر دارند. یعنی ارزش‌ها و پایه اساس باورها و اعتقادات آن‌ها تداخلی با یکدیگر ندارد. مثلا زوجی هردو به خدا و اسلام اعتقاد داشته اما درباره نوع پوشش اختلافاتی دارند. آقا پوشش چادر را اامی می‌داند اما خانم آن‌را پوششی دست و پاگیر و قدیمی می‌بیند.

 

در این صورت اختلافات راحت‌تر قابل حل هستند. اما مشکلات آن‌جایی شدت می‌گیرد که ارزش‌ها متفاوت باشد. فردی به شدت معتقد به اسلام و اصول آن است. همسر او به کلی وجود خدا را رد می‌کند. این زوجین از کوچک‌ترین مسائل تا بزرگترین و مهمترین تصمیم‌گیری‌ها در زندگی مشترکشان، درحال بحث و جدل هستند.

 

• با وجود اینکه برخی افراد تصور می‌کنند کسی که نماز نمی‌خواند و یا حجاب ندارد، بی دین است، باید گفت دین داری مرتبه دارد و جایز نیست به این آسانی فردی را بی دین خواند.

 

نظرات مختلف روانشناسان درباره‌ی اختلافات مذهبی زوجین

برخی از صاحب نظران معتقدند: اگر دختر و پسری با وجود اختلافات اعتقادی یا به بیان جامع تر اختلافات مذهبی با هم ازدواج کنند و در طول زندگی مشترک با هم به مشکل برخورند، یکی از راه های سرپوش گذاشتن روی اختلافاتشان کوتاه آمدن از خواسته‌ها و عقایدشان است.

 

این راهکارها همچون مسکنی می ماند که دردی را دوا نمی کند و به طور مقطعی این جدل‌ها را می‌خواباند. از نظر این کارشناسان برای برطرف کردن اختلافات و از میان برداشتن تفاوت های باوری میان زوج، انتخاب مبنای اعتقادی جدید و مشترک می تواند کارساز باشد.

 

اما از دیدگاه بسیاری دیگر از روانشناسان: زوجین می‌توانند با تفاوت ها کنار بیایند و میان اعتقاداتشان موازنه ایجاد کنند. این روانشناسان میزان آسیب رساندن این اختلافات به زندگی مشترک را به رفتار دو طرف وابسته می‌دانند


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

گل پسر فيلتر شني نورا وبلاگ همه چیز رازهای زیبایی و جوانی فروشگاه اینترنتی بنفش گروه نرم افزاری پارسا ماه بالای سر تنهایی ست پیکاسو گرافیک فروشگاه سایبری